برشی از کتاب نمایشنامه مادام رکامیه نوشته پیام سمواتی

مادام رکامیه شخصیت های نمایشنامه: مادام ژولیت رکامیه، همسر ژاک رکامیه بانکدار مادام ژرمن دوستال، دوست ژولیت بنژامن کنستان، معشوق مادام دوستال متیو دومونمورانسی، دوک سلطنت طلب پرنس آوگوست، برادرزاده فردریک پادشاه پروس دوشس ژونو آبرانتس، دوست مادام رکامیه و مادام دوستال دوک ژاک دوبروی، مخالف سیاسی ناپلئون دوشس لوییز دوبروی، همسر دوک ژان، خدمتکارRead More

برشی از کتاب طهران تا تهران نوشته شهره قائم مقامی

در کتاب طهران تا تهران می خوانیم از تهران مثلث ناهنجار زن جوان به آرامی بقچه ای راکه  یک دست لباس ویک چارقد دران گذاشته است،وپشت پرده اتاق پنهان کرده برمی دارد.گوشه دستمال بسته ای راهم که از آن زده بیرون، تومیکندوگره بقچه رامحکم می کند. درمیان دستمال یک چنگه توت خشک ریخته ویک چنگهRead More

برشی از کتاب پهلوانان دژباد

پهلوانان دژباد:بهار آمده بود و دامنه کوه پرشده بود از سبزه و گل. گوسفندها که چند ماهی علف تازه نخورده بودند، بااشتها می‌چریدند.پسرک چوپان زیر درخت دراز کشیده بود و به شکوفه‌های صورتی‌رنگی نگاه می‌کرد که با نسیم ملایم بهاری از شاخه جدا می‌شدند و چرخ‌زنان به زمین می‌افتادند.دلش گرفته بود. این کوه را باRead More

برشی از کتاب رمان گور خواب نوشته محمد جوانبخت

کتاب رمان طنز و اجتماعی گور خواب کتابی ست بسیار جذاب و دلنشین که با هم برشی از آن را به خوانش می گیریم گور خواب: به‌ پیرمرد گفتم «شما هم مثل من به بعضی از اصول اخلاقی پایبندید؟» گفت «نه!» به بیرون نگاهی انداخت و چشمانش را بست. بیرون باد شدیدی می‌وزید. کپه‌ی خاریRead More

برشی از کتاب شکیلا(داستان کوتاه)

برشی از کتاب شکیلا نوشته سیما رستم خانی داستان شکیلا شوهرم توی دست‌هایم مرد. از یک بگو مگوی پیچیده شروع شد اما سعی کردم ساده‌اش کنم. تا این‌که یک روز دوباره همه چیز پیچیده شد، حتی قدرت درون دست‌هایم به طور بی‌سابقه‌ای اوج گرفت. آن روز وقتی ازخواب بیدارشدم. بدجوری دمغ بودم. نمی‌دانم زیاد خوابیدهRead More